Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-28@23:11:14 GMT

سلطان قلب‌های شکسته

تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۵۵۱۱۶

سلطان قلب‌های شکسته

نام دهه ۷۰ دوران بازگشت است. سال‌های بازخوانی و بازیابی. روزهای پاسخ به نیازهای فراموش شده. عبور از بزرگراه‌ها و توقف در فرهنگسراها. شب‌های پوشیدن لباس‌هایی تازه رفته پشت شیشه و خواندن روزنامه‌هایی رنگی با عنوان همگرایانه: همشهری. سینما بخش مهمی از این تعویض‌ها و تغییرها بود. همه‌چیزی در سردرها به چشم شهروندان می‌ریخت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش ایسنا،
اولین‌ بار توصیف ابوالفضل‌پورعرب را ۲۲سال پیش از یک دانشجوی افاده‌ای سینما شنیدم؛ در حوالی سینما صحرا که پاتوق عصرهای سه‌شنبه تماشای نسخه‌هایی از فیلم‌خانه بود. بعضی‌ها «عروس» افخمی را در جشنواره دیده بودند. دانشجویی که کارش در ۱۰روز جشنواره صف‌پایی و نقد سرپایی بود در نیمه صف چک کارت با عکس مقابل در سینما به سؤال «بازیگر عروس چطور بود؟» اینطور پاسخ داد: شبیه بازیگرای هندی بود. این توصیف در گوشم ماند تا تابستان.

اکران«عروس» رسیده بود. در سینمای آتش ندیده آزادی بعد از فرو دادن کافه گلاسه معروف بوفه شهرقصه در سالن نشسته بودیم. با دوستی که به تنش لباس سبز سیر تازه دوخته شده سربازی در نیروی تازه تاسیس انتظامی بود. لباس فرم نیروی انتظامی شباهت فراوانی به لباس کمیته داشت و در ازدحام دختران مانتو خفاشی و پسران موکرنلی مایه ترس و تیکه بعضی‌ها. اما خاموشی به دادمان رسید و با سه پیش‌پرده همه‌چیز تمام شد.

اسم ابوالفضل پورعرب در کادر اسکوپ نعمت فقید با موسیقی عمیق بیات افتاد روی پرده عریض. توصیف آن دوست افاده‌ای زنده شد. پورعرب در عشق کریمی جلز و ولز می‌کرد و برای وصال آتش به دل و سودا به سر داستان فیلم را جلو می‌برد. رومانس «عروس» با قدرت نگاه و شکوه حضور پورعرب راه افتاده بود نه با آن کادیلاک گل زده. برای دوست ما که بالش بالینش کتاب اولریش گرگور و اونو پاتالاس بود، توصیفی بهتر از سرزمین احساس‌های داغ برای قهرمان یک رومانس اخلاق‌مدار بیرون نمی‌آمد. او داشت در ناخودآگاهانه‌ترین شکل ممکن مرا با جوان اول دهه بعد از جنگ آشنا می‌کرد؛ مردی که قرار بود در سودای عشق زمین بخورد و شاید بلند نشود.

نام دهه ۷۰ دوران بازگشت است. سال‌های بازخوانی و بازیابی. روزهای پاسخ به نیازهای فراموش شده. عبور از بزرگراه‌ها و توقف در فرهنگسراها. شب‌های پوشیدن لباس‌هایی تازه رفته پشت شیشه و خواندن روزنامه‌هایی رنگی با عنوان همگرایانه: همشهری. سینما بخش مهمی از این تعویض‌ها و تغییرها بود. همه‌چیزی در سردرها به چشم شهروندان می‌ریخت. صحنه‌های اکشن‌ها با «افعی» فانتزی شدند و کمدی‌ها با شوخی‌های «مرد عوضی» عوض. کلاه قرمزی سینمای کودک را هل داد و حاج کاظم، سینمای جنگ را تکان. از عروس تا شوکران، از ابوالفضل پورعرب تا فریبرز عرب‌نیا، از نیکی کریمی تا هدیه تهرانی، از فیلمسازی‌ در حوزه تا نطق در مجلس. اینها تاریخ ۱۰سالی بود که پورعرب با صورت آلنی و صیرت دلونی در برخی فیلم‌ها با صدای خسروشاهی جوان اولش بود. سودازده و عاشق‌پیشه که می‌خواست برای دلش کاری بکند. دلی که سالم نبود.

جوان‌اول دهه ۷۰متناسب با نیازهای نوجوانانی که صدای شکستن دیوار صوتی در خاطراتشان بود، نماینده دل‌شکستگان بود. تتمه زمانی فرا رسیده بود که تجربه سینمای عاشقانه‌اش با «خواستگاری» هادی اسلامی کهنسال از ثریا قاسمی میانسال رقم خورده بود. وقتی بهروز افخمی در چارچوب تاریک صحنه تالار چارسو جوان ۲۹ساله اهل شهرری را دید که تلاش می‌کند صحنه را به‌دست بگیرد، همه‌چیز برای حلول دوران تازه در سینمای ایران مهیا شد. تحویل سینمای وضعیت قرمز به وضعیت سفید؛ به رنگ گل‌های چسبیده به ماشین و لباس عروس.

 دوران اوج بازیگری ابوالفضل پورعرب دستاورد تسهیل بروز عواطف است. برای نسلی که بزرگ‌ترین گرفت و گیرش، گم شدن عواطف بود. تحلیل موفقیت فیلم‌های پورعرب هم در یک ترکیب دهه هفتادی خلاصه می‌شود: جشن عاطفه‌ها. در ۲۸فیلمی که پورعرب بین «عروس» و «تیک» بازی کرد، او قهرمان شکست عاطفی باقی ماند. چه در «نیش» و چه در« نرگس». او ملات کافی برای بالا بردن دیوار شکست عاطفی در سینمای نیازمند به عبور از خشونت تهیه ‌کرد. عبوری که هنوز عابرانش اعتماد به نفس کاربردن صفت فاتحانه و سرخوشانه برایشان مقدور نبود. عامل جدایی‌افکن زبانه می‌کشید. پایان رابطه دو چیز بیشتر نبود یا فاجعه یا خاطره. در حاشیه بزرگراه‌ها جایی که «آفاق» تصادف می‌کرد و در اتاق متروک مسافرخانه‌ها که عشق «بزرگ» تمام می‌شد.

۳ دهه بعد قرار است ابوالفضل پورعرب با هیأتی شکسته‌تر از همیشه، همیشه زخمی در «دست‌های‌آلوده» بالای صحنه برود و تشویق شود. او برای «مردی شبیه باران» سیمرغ به خانه برده بود و حالا دومی را برای تاج و تخت سلطانی قلب‌های شکسته در دوران سپری شده تحفه می‌گیرد. مبارک است.

منبع:همشهری

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: دست های آلوده ابوالفضل پورعرب فریبرز عرب نیا هدیه تهرانی کافه گلاسه دهه فجر 1402 آمريكا اسراییل فلسطين کاخ سفید ابوالفضل پورعرب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۵۵۱۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کدام مرجع تقلید بر پیکر عروس امام ( ره) اقامه نماز کرد؟ +عکس

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، پیکر مرحومه معصومه حائری همسر شهید آیت‌الله سید مصطفی خمینی و عروس امام (ره) امروز با حضور چهره‌های سیاسی و برخی از مردم از مسجد نو به سمت حرم حضرت معصومه (س) تشییع و بعد از اقامه نماز به امامت آیت‌الله جعفر سبحانی، در مقبره شیخ فضل‌الله نوری به خاک سپرده شد.

۲۷۲۱۵

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900309

دیگر خبرها

  • از آمار فروش هفته گذشته چه می‌دانید؟/ پرفروش‌ترین اثر غیرکمدی
  • کدام مرجع تقلید بر پیکر عروس امام ( ره) اقامه نماز کرد؟ +عکس
  • رابطه این فیلم با ماجرای قتل بابک خرمدین | اسم فیلم را عوض کردم تا...
  • عاشقانه شمس و مولانا رکورد کمدی‌ها را زد/تغییر ناگهانی دبیر اقوام
  • رکورد فروش روزانه سینما شکسته شد
  • از سینمای متفکر به فیلم های کمدی رسیدیم
  • (ویدئو) رکورد سنگین‌ترین مشت جهان شکسته شد
  • حمایت دانشجوی دانشگاه کلمبیا از فلسطین با لباس عروس | ببینید
  • علت عدم ساخت بیمارستان در سلطان آباد شهرستان خوشاب
  • نگاه به سینما جدی نیست/ بررسی پیدایش هالیوود در مستند «پشت صحنه»